لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی
منبع:فست دیکشنری
لغت
|
معنی
|
---|---|
تارچشمی (تار شدن دید بهویژه هنگامی که دلیل آن معلوم نباشد) |
|
سرایت مرض در اثر امیب |
|
اسهال خونی (توسط آمیب Entamoeba histolytica) |
|
آمیب واره (هر سلولی که بتواند مثل آمیب در خون و سایر مایعات بدنی حرکت کند) |
|
احتباس طمث (قطع سیکل طبیعی قاعدگی) |
|
(وقفه یا عدم جریان عادت ماهانهی زنان به علتی سوای آبستنی و یائسگی) آمنوره، ناماهانگی |
|
آزمون ایمز (میزان سرطانزایی مواد را میسنجد) |
|
ضعف حافظه بهدلیل ضعف یا بیماری مغزی، فراموشی، نسیان |
|
برای توصیف فردی که مبتلا به فراموشی است. (وضعیتی که فرد از نظر پزشکی حافظه خود را از دست میدهد.) |
|
آمنیوسنتز (وارد کردن سوزن به زهدان برای نمونهبرداری از مایع آمنیوتیک جهت تشخیص بیماری یا تعیین جنسیت جنین)، درونهشارهکشی |
|
آمیلوئیدوز، نشاسته فزونی |
|
شلی عضلات، فروافتادگی عضلات، ضعف عضلات |
|
تباهی سلولهای عصبی مسئول حرکت عضلات (lou gehrig disease هم میگویند) |
|
بیحسی نسبت به درد، تخفیف درد |
|
(حساسیت شدید نسبت به پروتئینها) فراپایش، آنافیلاکسی، شوک آنافیلاکتیک |
|
آناپلاستیک، واپسواره |
|
ناتوانی در ادای کلمات |
|
استسقا عمومی یا لحمی بدن، ورم تقریباً شدید، پشام |
|
وجود کرم قلابدار در روده، انکیلواستومیاز |
|
کمخونی، فقرالدم |
|
نقص کاسهی سر و فقدان همه یا بخشی از مخ |
|
بیرمقی |
|
آنوریسم، رگ آماسه، رگ آماس |
|
آنژین، درد در ناحیه قفسه سینه، گلودرد توأم با تنگی نفس، خفش، درد موضعی شدید |
|
آنژین صدری، درد شدید در اثر گرفتگی رگهای جلوی قلب، خفش سینهای |
|
عکس از داخل رگها، آنژیوگرام، رگنگاره |
|
عکسبرداری از داخل رگها، آنژیوگرافی، رگنگاری |
|
آنژیوپلاستی، رگگشایی |
|
نوعی سارکوما (تومور بدخیم بافت رگی) |
|
(حالتی که در آن یک چشم چیزها را از چشم دیگر بزرگتر میبیند) نابرابربینی، تابهتابینی (مخالف: برابربینی یا iseikonia) |
|
(چشم پزشکی) نابرابر بودن قدرت انکسار دو چشم، ایزومتروپی، نابرابربینی |
|
دچار انکیلوز کردن یا شدن |
|
سفتشدگی مفصل، سختی مفصل، جمود مفصل، انکیلوز |
|
مسکن، داروی مسکن |
|
کماشتهایی به دلایل روحی و عصبی، آنورکسی |
لغت
|
معنی
|
---|---|
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در آماس |
|
نه مفید نه مضر، بیضرر |
|
ادجوانت، مادهی کمکی (ترکیبی شیمیایی یا بیولوژیک که باعث تحریک غیراختصاصی سیستم ایمنی علیه آنتیژنی یا آنتی ژنهایی میشود که به همراه آن تزریق شده است) |
|
تجویز دارو، دادن دارو |
|
بیبنیگی، ضعف، کمنیرویی، ناپویایی، نزاری |
|
(انسداد رگها بهوسیلهی حبابهای هوا) آمبولی هوا |
|
قسمتی از طب که درباره بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتوگو میکند |
|
اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک و هیجان (مانند التهاب و دل درد و اسهال و غیره) |
|
قورت دادن هوا (در اثر هیستری)، هوابلعی |
|
دستگاه هوارسانی به ششها (بهویژه برای نوزادانی که کمبود اکسیژن دارند)، دستگاه اکسیژن |
|
پزشکی هوا کیهانی، پزشکی هوا فضا (aviation medicine هم میگویند) |
|
(درمان بیماری با هوا) هوادرمانی (aerotherapy هم میگویند) |
|
طبی، پزشکی |
|
(اسطورهی رومی) اسکولاپیوس (خدای پزشکی و پسر آپولو – یونانیها به او میگفتند: Asclepius) |
|
توجه و مراقبت در مرحلهی نقاهت، مراقبت بعد از عمل یا بیماری و غیره |
|
التیام زخم |
|
علم شکستهبندی |
|
میخچه پا یا انگشت پا |
|
فقدان حس (بهطور معمولً در اثر ضایعات مغزی)، نا ادراکی |
|
مرض انزواطلبی، ترس از مکانهای شلوغ |
|
آگرانولوسیتوز (کم شدن گرانولوسیتهای خون)، بیدانیزگی |
|
(AI) (artificial insemination) تلقیح مصنوعی |
|
(ارتش) سربازوظیفهی وابسته به گروه پزشکی، مأمور بهداری ارتش |
|
ایدز (نوعی بیماری که با ورود ویروس و حمله به دستگاه ایمنی توسط ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) ایجاد میشود) |
|
بیماری وابسته به ایدز که نشانهی آن بزرگ شدن غدد لنفاوی است و میتواند تبدیل به ایدز شود |
|
بیماری مزمن، درد، ناراحتی |
|
سفیدی پوست، نبودن رنگ دانه در بدن، زالی |
|
آلدوسترون (هورمون استروئید به فرمول C21H28O5) |
|
آلدوسترنیزم (ترشح بیشازحد آلدوسترون توسط غدهی فوق کلیوی) |
|
دردناک دردآور |
|
موج آلفا (هر یک از امواج برقی صادره از بخشهای جداری و خلفی مغز که دارای بسامدی بین ۸ تا ۱۳ هرتس میباشد و علامت استراحت و آرامش مغزی است) (alpha rhythm هم میگویند) |
|
پروتئین جنینی آلفا |
|
(درمورد برخی داروها یا درمانها) بازآور تدریجی سلامتی، بهبودآور، سلامتیبخش |
|
بیماری آلزایمر (تباهی سلولهای مغزی) |
|
تاری چشم، کوری (بدون بیماری آشکار عصب بینایی یا شبکیه) |