هیپنوتیزم ودرمان اختلال تبدیلی
اختلال تبدیلی [هیستری]عبارت است از یک یا چند نشانه عصبی که با اختلال طبی یا عصبی شناخته شده قـابـل توجیـه نیسـت . فلج ، کـوری و کـری شایـع تـریـن نشانه های اختلال تبدیلی هستـنـد .
در اختلال تبدیلی بی حسی و پارستـزی به خصـوص در انتهای اندام ها شایع است . در این اختلال ممکن است تمام وجـوه حسی درگیـر شونـد . نـشانـه های حرکتـی اختلال تبدیلـی نـیـز شامـل حرکات غیـر طبیعی ، اختلال در راه رفتـن ، ضعـف ، فلج و ... است و به طور کلی هنگام توجـه به این حرکات شدت آنها بیشتر می شود .
هیچ کدام از علائم مذکور بـه طور عمـد ایجاد نمی شود و بیمار ادای آنها را در نمی آورد . اختلال تبدیلی در هـر زمانی از زنـدگی ممکن است شـروع شود ولی در بـیـن نوجوانان و بالغیـن بیـشتـر است . اغلب علائم تبدیلی خود بـه خود یـا بـه دنبـال درمان های رفتـاری ، تلقـیـن و ایجاد محیـط حمایت کننده از بین می رونـد . درمان علامت حاد به طور عمده از طریق تلقیـن بـه تنهایی یا توام با روش های ذیل است : تحریک فارادیک عضو مبتلا ، هیپنوتیزم و دارودرمانی.
معیارهای تشخیص هیستری[اختلال تبدیلی]
A- يك ياچندعلامت كهعملكرد حركتياختيارييا حسّيرامختل كردهومؤّيد بيمارينورولوژيك (عصبی) يا طب عمومي نباشد.
B- بتوان برحسب آغاز ياتشديدعلائم قضاوت كرد كهدراثر تعارض (Conflict) يا ساير فشارها (Stressor) پيش آمده است.
C - تمارض يااختلال ساختگي(Factitious) نباشد.
D- علائم رانتوان براساس بيماريهايعمومي(البتهبعدازبررسيمناسب)،اثر مستقيم مواد،ياتجربيات و وضعيّتهايپذيرفتهشدة فرهنگيتوضيح داد.
E- اختلال عملكرد دريكياز زمينهها،يالزوم بررسيطبي.
F- علائم، محدود بهدرد يا اختلال عملكرد جنسينباشد، منحصرا" درجريان اختلال جسمی سازی(Somatization )نباشد ونتوان آن را بابيماريروانپزشكيديگريتوضيح داد.
مشخّصه: 1-اختلال تبديليباعلائم حركتي
2-اختلال تبديليباعلائم حسّي
3-اختلال تبديليباتشنج
4-اختلال تبديليباتظاهرات مخلوط
نكات تشخيصيوافتراقي
اختلال تبديلي، اختلال عملكردبدن است كهبامفاهيم رايج آناتوميوفيزيولوژيسيستم عصبيمركزي يا محيطيتطبيق نميكند، معمولا"درشرايط استرس پيش ميآيدواختلال قابل توجهدرعملكرد ايجاد ميكند.درخيليازموارد، اختلال تبديلي ،شباهت زیادی به یک بیمارینورولوژيك (مانند سکته مغزی،اختلال تكلم،بيناييياشنوايي) می باشدواكثرا"تيپ علائم، تابع درك بيمار از وضعيّت هايطبياست.
اختلال تبديلينوعي"كيميا"ست كهانرژيروحيرا ازسويالتهاب يك تضادوكشمكش حاد بهيك علامت بدني"تبديل " ميكند. اين علائم معمولا"مقلّديك اورژانس پزشكياست كهرسيدگيفوريومعمولا"بررسيهايگرانقيمت طبيرا "ميطلبد"ومنجر بهDisability ميشود.
نسبت ابتلاء خانم ها بهآقايان از2بهتا 5 به1 است ولياين نسبت دركودكان صدق نميكند.
درجوامع روستايي،كم سوادان، طبقات پايين تراقتصادي- اجتماعي،جمعيّت هاينظامي(خصوصا"جبهة جنگ)،جوامع ابتدايي، ودرافرادكم هوش اختلال تبديليشايع تراست.
بااستفادهاز Event Related Potentials(ERP) و Functional Imaging يافتههايذيل بدست آمدهاست:
1-كم رسيدن خون بهسيستم هاينيمكرة غالب
2- بعدازآن نيمكرة غيرغالب دچار فعاليت بيش از حد وغيرطبيعي(Disfunctional) ميشود.
3- ارتباط غيرطبيعيبين دونيمكره
4- بنظر ميرسد تغيير در سيستم هاينيمكرة غالب، باعث نقص درپردازش سيگنالهاي درونزايبدني(Endogenouse Somatic Signals) و تأليف (Integration) سيگنالهايحسّي- حركتيميشود.
خصوصا" درمورد بيماران مؤنّث بنظر ميرسد بهمریختگی سازمانی ثانويّة نيمكرة مقابل، بنوبة خود منجر بهعلائم مشخص بدنيميشود.
درجوامع ابتدايي، علائم تبديليبعنوان پيام هايمذهبيمعنوي(نوعيجايزه) وحتينشانة جادوگري تلقّيميشوند.
اختلال تبديليگاهيمزمن است(مانند Disuse Contracture دراندام "فلج").
علائم تبديلي،كارآمديتشخيصيبسيارياز رشتههايتخصصيرابهچالش ميطلبد:متخصصين داخلي، نورولوژي،ENT ،افتالمولوژي.
علاوهبرعلائم Sensorimotor،اختلالات اتونوميك مثل تهوع واستفراغ طولاني، استفراغ حاملگی(Hyperemesis Gravidarum ) ،احتباس ادراري،وحاملگيخيالي(Pseudocyesis)، ديدهشدهاست.
مكانيسم هايدفاعي واپسگرایی(Repression) و تجزیه(Dissociation ) فراتر ازآگاهيبيمارعمل كردهوعلائم تبديليرا ايجاد ميكنند.
La Belle Indifference درخيليازموارد وجود دارد.
اينكهنتوانيم يك بيماريجسميراثابت كنيم شرط لازم برايتشخيص اختلال تبديلياست وليكافينيست.
تعبير اختلال تبدیلی ابتدا توسط فرويد درجريان درمان بیماری به نام "آنا" بكار رفت.
نشان دادهاند كهباتخليهرواني(Catharsis) درسايكوتراپيوبا تلقينات هيپنوتيزميعلائم تبديليكاهش يافتهيا ناپديد ميشوند.
نكات مهم درماني
1- حفظ اعتماد بهنفس
2- هميشهاين احتمال وجود دارد كهدربيماريكهمطمئنيم علائم اوتبديلياست ،يك بيمارينورولوژيك وجود داشتهباشدو بايدسعيكنيم اين موارد فراموش نشوند.
3- استفادهاز روشهايافتراقي(نظير تست Hoover ) مفيد هستند وليقطعينيستندوگاهيممكن است نتيجة كاذب بدهند.
4- پس ازاطمينان نسبياز تبديليبودن علائم،براياينكهموانع درمان رارفع كنيم ازكسيكهبيشتراحتمال دارد بيمار با اوتمارض داشتهباشد ميخواهيم ازاتاق خارج شود.
5- درموارد تشنج کاذب(Pseudosiezure )هم براياقناع خانوادة بيمار وهم بخاطر درمان بيمار ، ميتوانيم باتلقين، تشنج كاذب را ايجاد وسپس باتلقين آن رارفع كنيم.
6-تشويق بيمار بهبيان تضادهاييكهبا ديگران دارد واميدواركردن او بهپيداكردن راههايمنطقيودرست برايمقابلة بامشكلات، اساسيترين درمان اختلال تبديلياست.ازجمله، تقويت قدرت ارزیابی (Assertiveness )وجرأت اظهارنظر مخالف، اهميت دارد.